موسيقي کلاسيک ايران، از کهن ترين  موسيقي هاي جهان، با استفاده از ديد فاخر هنرمندان آن تبديل به يکي از شناخته شده ترين موسيقي هاي روزگار شده است. موسيقيدان ايراني از قديم الايام علاوه بر توجه به جنبه هاي عملي موسيقي، به فکر گسترش و بسط علم خاص موسيقي خود نيز بوده است. در اين راه رسالات بسياري در زمينه هاي متنوع نگاشته شده است. طيف وسيع موضوعات مطرح در اين رسالات از بحثهاي تئوريک و تخصصي موسيقي تا تاثيرات آن بر روان آدمي و تا جامعه شناسي موسيقي دانان هر عصر دليلي شد بر پيشرفت اين موسيقي فاخر.

اما متاسفانه از اواخر دوران قاجار و تحت تاثير شرايط اجتماعي،فرهنگي،سياسي اين رويه تغيير کرد. از آن زمان براي توجيه علمي موسيقي ايراني يا دست به دامن موسيقي غربي زده شد و يا اساساً توجهي به اهميت آموزش آن نبود.

هر چند در چند سال اخير با تلاشهاي اساتيدي چون محمد تقي مسعوديه، مهدي برکشلي، داريوش طلاثي، هرمز فرهت، ساسان فاطمي، هومان اسعدي،  برنو نتل، ژان دورينگ و بسياري از محققين ديگر اين سنت در سطح دانشگاهي احيا شده است نياز به بيان ساده نتايج تحقيقاتي اين اساتيد براي هنرجويان مرا ترغيب به نگاشتن اين مقاله کرد.

در اين راه از راهنمايي هاي استاد عزيزم، جناب دكتر ساسان فاطمي، بسيار بهره بردم.  

پويان کابلي

pooyankaboli@gmail.com

 

فصل اول

موسيقي کلاسيک

 

موسيقي را ميتوان از نظر وسعت سيستم و جايگاه اجتماعي و ... به سه دسته تقسيم کرد: موسيقي مردمي(Folklik)    موسيقي کلاسيک(Classical)          موسيقي مردم پسند(Popular)

البته اين تقسيم بندي نه تقسيم بندي ارزشي است و نه نشان دهنده ي برتري هنري نوعي بر نوع ديگر.

 

موسيقي مردمي

قديمي ترين نوع موسيقي است. از نظر سيستم محدود تر از موسيقي کلاسيک است. مجموع چند موسيقي مردمي مي تواند موسيقي کلاسيک را شکل دهد.

از انواع موسيقي مردمي ميتوان موسيقي جشن، موسيقي مذهبي،موسيقي نظامي، موسيقي مراسم هاي خاص مانند برداشت گندم و غيره را نام برد. موسيقي نواحي ايران از موسيقي هاي مردمي محسوب مي شوند.

 

موسيقي مردم پسند

اين موسيقي تحت تاثير وقايع اجتماعي در اروپا متولد شده است. دکتر ساسان فاطمي در اينباره چنين نگاشته اند: 

«موسيقي مردم پسند را اصولاً بايد پديده اي غربي و ناشي از رشد طبقه ي ميانه و گسترش اقتصاد آزاد دانست. اين موسيقي در ضمن عميقاً وابسته به رسانه هاي گروهي است و عموماً، حداقل از اوايل قرن بيستم به بعد بر پايه يک نظام ستاره سازي حساب شده به حيات خود ادامه داده است»(فاطمي: 1382: 27 )

تشخيص موسيقي مردم پسند از کلاسيک و مردمي گاهي بسيار سخت است. البته قصد ما بحث در اين مورد نيست.

 

موسيقي کلاسيک

کلاسيک به معناي قاعده مند است. البته اين عنوان براي نوعي از موسيقي به معناي علمي بودن آن در مقابل دو نوع ديگر نيست. زيرا هيچ هنري بدون علم شکل نمي گيرد.

موسيقي کلاسيک در هر نقطه از جهان تحت شرايط خاص اجتماعي شکل مي گيرد مانند يکپارچه شدن چند منطقه به عنوان يک کشور يا حکومت. به اعتقاد آقاي ژان دورينگ موسيقي هاي مردمي توسط مرکزيت خاصي از موسيقي دانان جمع آوري شده و پس از آنکه آنها را از قلمرو اصلي خود جدا کرده و طبق قواعد جديد قرار دادند، درمرحله بعد موسيقي هاي جديد را که مجموعي از موسيقي هاي مردمي تغيير شکل يافته است در محدوده بزرگتري يا به عبارتي در تمام قلمرو آن موسيقي ها گسترش داده مي شود. بدون شک کنار هم نشاندن اين تعداد موسيقي نياز به ايجاد قوانين مشترک براي آنان دارد که اين قوانين مشترک همان قوانين موسيقي کلاسيک  است.

 

مراحل شکل گيري موسيقي کلاسيک:

1- بي قلمرو سازي                                            2- باز قلمرو سازي

 

روند ايجاد موسيقي هاي کلاسيک جديد با ايجاد کشورها يا   مجموعه ي  فرهنگي  سياسي يکسان جديد وحتي تغيير مرزها، تکرار پذير است. شکل گيري مستقل موسيقي ايراني از موسيقي حوزه ي ايراني-عربي-ترکي احتمالا از دوران صفويه و جدايي موسيقي ايراني از موسيقي آذربايجاني و ايجاد موسيقي کلاسيک آذربايجاني از دوره قاجار دو نمونه از اين روند است.

موسيقي کلاسيک ايراني عضو حوزه ي موسيقي کلاسيک ايراني- عربي- ترکي است و با موسيقي هاي کلاسيک اين حوزه داراي تاريخ و بعضاً قوانين موسيقايي مشترک است. از يکسو اختلافات در بکار گيري سيستم و نوع زيبايي شناسي، آنها را از هم جدا کرده است.

ساير موسيقي هاي اين حوزه عبارتند از: مغرب عربي (مراکش- تونس- الجزاير ) ؛ مشرق عربي(مصر- سوريه- لبنان و ساير کشورهاي کوچک عربي ) ؛ عراق (مقام العراقي ) ؛ عثماني(ترکيه) ؛ آذربايجاني ؛ شش مقام( تاجيکي- ازبکي) ؛ دوازده مقام ايغوري( در يکي از ايالات چين )

 

هر موسيقي کلاسيک داراي قوانين خاص خود است.

 

اين قوانين به ما مي آموزند که چه کنيم و چه نکنيم و چه کاري را به چه دليل و در چه موقعي انجام دهيم. البته به نظر  مي رسد اين قوانين باعث بسته شدن دست هنرمند در خلاقيت مي شود اما هنرمند با شناخت درست از آن به بالاترين سطح نوآوري دست       مي يابد.

قوانين موسيقي کلاسيک (سيستم) شامل فاکتورهاي مختلفي است، که مهمترين آنها عبارت است از :

1- صدا ؛ گام ؛ فاصله 

2- مد ودستگاه    

  3- ريتم و متر   

    4- ساز

5- تکنيکهاي سازي و آوازي        

   6- فرم و گونه   

   7- بافت

در ادامه بعضي از اين فاکتورها را بررسي مي کنيم.

منابع

دکتر ساسان فاطمی

      جزوه کلاسی 

« نگاهي گذرا به پيدايش و رشد موسيقي مردم پسند از ابتدا تا سال 57» ،فصلنامه ماهور ، سال ششم ، زمستان1382 ، شماره 22

 

 

pooyankaboli@gmail.com

 

 

فصل دوم

صدا ؛ دستان بندي ؛ فاصله ؛ گام

صدا :از به ارتعاش درآمدن جسم قابل ارتعاش، صدا توليد مي شود. مشروط بر اينکه اين ارتعاش بين 20 تا20000 هرتز باشد.

عوامل موثر در صدا

 

1- ارتفاع صدا                    2- شدت صدا                               3- طنين صدا

 

1-  ارتفاع صدا: ارتفاع صدا از روي بسامد موج صوتي معين مي شود و نشان دهنده زير و بمي صدا هاست. بسامد يا فرکانس به تعداد رفت و برگشت جسم حول يک محور در ثانيه مي گويند. مثلا فرض کنيد دستتان را در مسير معيني پنج مرتبه در يک ثانيه تکان دهيد آنگاه بسامد حرکت دست شما پنج هرتز است. هر نغمه اي داراي بسامدي است. طول تار يا لوله صوتي ؛ ضخامت تار يا قطر لوله ؛ جنس تار و مقدار نيروي کشش وارد بر آن، از عوامل موثر در تغيير بسامد است. هر چه طول لوله بيشتر باشد؛ ضخامت تار يا قطر لوله بيشتر باشد؛ کشش تار مرتعش کمتر باشد، صداي حاصل بمتر است.

2-  شدت صدا(بلندي): به مقدار انرژيي بستگي دارد که موج صوت به گوش ما مي رساند(در اصطلاح عاميانه به آن ولوم صدا هم مي گويند) واحد اندازه گيري شدت صدا دسي بل (dB) است.

3-  طنين( رنگ صدا ): آنچه که باعث تفاوت بين دو صداي هم ارتفاع مي شود ( در سازهاي هم شکل مانند دو عدد تار) را طنين مي گوييم. يکي از عوامل ايجاد اين تفاوت هماهنگها هستند.

 هماهنگها: هر صدايي مرکب از صداهايي است که بسامد آنها با بسامد صداي اصلي داراي نسبت صحيح هستند. به اين صدا ها هماهنگها يا هارمونيکها مي گويند.براي ساده تر شدن اين مسئله به مثال زير توجه فرماييد:

تاري که قابليت ارتعاش با بسامد 100هرتز   رادارد به ارتعاش در مي آوريم مي بينينم ارتعاش اين تاربا همان بسامد قبلي (100 هرتز) ادامه نمي يابد، به طوري که بعد از لحظاتي بسامد آن به 200 هرتز و در ادامه 300 هرتز؛ 400هرتز و الي آخر. اگر نغمه اول را نت Do   بدانيم به ترتيب Do  يک اکتاو زيرتر Sol   و  Do  دو  اکتاو بالاتر خواهد بود.

   

در بردار زير دو ساز مختلف نغمه ي 100 هرتزي را اجرا مي کنند. مي بينيد که هر کدام هارمونيک ها ي خاصي را با شدتهاي متفاوت اجرا کرده اند.

       

حاصل دو صداي هم ارتفاع ولي با طنين متفاوت است. هر چه هارمونيک هاي يک نغمه بيشتر و منظم تر باشند، آن نغمه خوش صدا تر است.

 

دستان بندي

 

گفتيم يکي از عوامل موثر در زير و بمي صدا، طول تار مرتعش يا لوله صوتي است. طول تار مرتعش در سازهاي زهي دسته دار از شيطانک تا خرک ساز حساب مي شود. براي بدســت آوردن نغـــمه هاي مختلف مي توانيم باگرفتن سيم در طول دسته ساز با انگشتان دست، طول آنرا کم کنيم.

 

دستانها جاي و محل گذاشتن انگشتها بر روي سيم را مشخص مي کنند. بر روي دسته بعضي از سازها، اين دستانها با بستن نخهاي مخصوصي نشانه گذاري شده اند. مانند تار و سه تار و بر روي دسـته ي بعضي ديگر اين نشانه ها در ذهن نوازنده آن نقش بسته شده است. مانند بربط و کمانچه.

پيدا کردن جاي دقيق اين دستانها برروي دسته ي سازها از قديم يکي از مهمترين دغدغه هاي موسيقي دانان و موسيقي شناسان بوده است. وجود رسالات متعدد که با استفاده از راهکارهاي رياضي سعي در ثابت کردن اين دستانها برروي دسته ساز دارد. دليلي بر اين مدعاست.دليل  بستن اين دستان ها ايجاد فاصله هاي مناسب بين دو صداست تا حالتهاي مختلف مقامها در موسيقي به بهترين شکل اجرا شود. بدست آوردن فاصله ي مناسب از دو راه صورت مي پذيرد:

1- با استفاده از هارمونيکها: همانطور ذکر شد، هر صدايي مرکب از چندين نغمه است، که به آن نغمات هارمونيک هاي صداي اصلي مي گوييم.

 

فاصله هاي بوجود آمده بين هارمونيکها از طبيعي ترين فاصله هاي موجود است. به طور مثال در شکل بالا فاصله ايجاد شده بين هارمونيکهاي 9 و 8 (Re,Mi) يک فاصله طنيني است. به اين دليل بخشي از فاصله مورد نياز در ساخت مقامها را بر اساس فاصله هاي موجود در سري هارمونيکها ايجاد مي کنند.

2-  با استفاده از گام چيره تبار(فيثاغورثي): اين گام که منتسب به فيثاغورث است بر اساس پنجم هاي متوالي ساخته مي شود. فاصله چيره يا پنجم درست (مانند DoتاSol ) بعد از فاصله اکتاو مهمترين فاصله ي موسيقايي است. با بررس هارمونيکهاي هر صدا متوجه خواهيد شد که فاصله پنجم، سومين هارمونيک هر صدا است. در حالي که دومين هارمونيک هر صدا فاصله ي اکتاو تا آن صدا را ايجاد مي كند.

بر اين اساس اگر گامي بسازيم که نغمات آن از فاصله هاي پنجم هاي متوالي از نت فا ايجاد شده باشد، اين گام مي تواند گام خوش صدايي باشد. به مثال زير که پنجمهاي متوالي از نت Fa است؛ توجه کنيد:

La# Re# Sol# Do# Fa# Si Mi La Re Sol Do Fa

همچنين پنجمهاي پايين رونده ازنـتFa (بجاي پنجم هاي پايين رونده از چهارم درست استفاده مي کنيم.)

 

Fa - Sib – Mib – Lab – Reb – Solb

حال اين نغمات را مرتب مي کنيم:

Do – Reb – Do# - Re –  Mib – Re# - Mi – Fa – Solb - Fa# -  Sol – Lab – Sol# - La – Sib – La# - Si – Do

به اين ترتيب گام بالقوه چيره تبار بوجود مي آيد.

گاهي فاصله هاي ايجاد شده در گام چيره تبار با آنچه در گام بدست آمده از رديف هارمونيکها موجود است متفاوت است. اما آنچه در واقعيت موسيقي اتفاق مي افتد بر اساس ترکيبي از اين دو گام و تشخيص موسيقي دان به عنوان فرد متخصص است. با توجه به اين موضوع گاهي براي  يک صداي واحد گزينه هاي مختلفي وجود دارد که مي توانيم در هر مقام تنها از يکي از آنها استفاده کنيم. لذا لازم است که پرده بندي دستانها به شکلي باشد، که بتوان آنها را جابجا کرد. تا فواصل مختلف استخراج شود.

 

 

نام گذاري دستان ها و نغمات:

براي نام گذاري نغمات در گذشته از حروف ابجد به طرز خاصي استفاده مي شده است. يک نوع از اين نام گذاري ها به شکل زير است:  

Do

Reb

Rep

Re

Mib

Mip

Mi

Fa  

Fa#    

Solp

Sol

Lab

Lap

ا

ب

ج

د

ه

و

ز

ح

ط

ي

يا

يب

يج

La

Sib

Sip

Si

Do

 

 

 

 

 

 

 

 

يد

يه

يو

يز

يح

 

 

 

 

 

 

 

 

 

      البته تطبيق دقيق اين نغمات  در سيستمهاي قديم با موسيقي امروز مقدور نيست . دستانها نيز هر کدام داراي اسمي بوده است.

بديهي است از هر دستاني به تعداد سيمهاي  ساز نغمه حاصل مي شود. در شکل بالا بربط چهار سيم دارد و از هر دستان چهار نغمه حاصل مي شود.

نام گذاري نغمات به شيوه اروپايي:

با ورود موسيقي اروپايي در اواسط دوره ي قاجار به مرور شيوه ي نت تويسي آن موسيقي در موسيقي ايراني نيز وارد شد. به شکلي که امروزه بدون آشنايي با اين شيوه نت نويسي ،نوازندگي بسيار سخت است. لذا ما ناچار به تبعيت از آن هستيم.

در موسيقي اروپايي هفت نغمه ي اصلي گام دوماژور را به عنوان هفت نت اصلي در نظر گرفته اند و به اين شکل نام گذاري کرده اند:

Do         Re       Mi       Fa        Sol       La        Si

و ساير نغمات را بر اساس نيم پرده بم تر و نيم پرده زير تر بودن نغمات نام گذاري کرده اند. اگر نغمه مورد نظر نيم پرده بم تر از نغمه اي باشد، آن را بمل( b) شده ي آن و اگر نيم پرده زير تر از آن باشد، آنرا ديز (#) شده آن نغمه مي نامند. به مثال زير توجه کنيد:

 

نغمه اي که نيم پرده بم تر از Re  باشد را Reb (ر بمل) مي ناميم.

نغمه اي که نيم پرده زيرتر از Re  باشد را Re# (ر ديز) مي ناميم.

 

با ابتکار استاد علينقي وزيري دو علامت ديگر به اين علامتها اضافه گرديد، تا اين سيستم نغمه نگاري براي موسيقي ايراني مناسب شود.

 

نغمه اي که ربع پرده بم تر از Re  باشد را Rep (ر کرن) مي ناميم.

نغمه اي که ربع پرده زيرتر از Re  باشد را <Re (ر سري) مي ناميم.

 

فاصله هاي سازنده ي مقامهاي موسيقي ايراني:

فاصله در موسيقي به معناي اختلاف زير و بمي دو صداست. مانند فاصله دو نغمه Do و Re . بايد توجه داشت فاصله را از نغمه بم تر حساب مي کنند. بطور مثال فاصله Do تا Re فاصله دوم است. اما فاصله نغمه Re تا نغمه  Do فاصله هفتم است.

I)

1- Do

2-Re

 

 

 

 

 

II)

1-Re

2-Mi

3-Fa

4-Sol

5-La

6-Si

7-Do

فاصله هايي که بين دو صداي متوالي در موسيقي ايراني ميتوان ايجاد کرد به شرح زير است:

 

1- پرده  يا طنيني: مانند (ر تا مي )

   

2- نيم پرده يا بقيه: کوچکترين فاصله مورد استفاده در ساخت مقامها.  مانند: (ر تا مي بمل)  

3- مجنب : از نيم پرده بزرگتر و از پرده کوچکتر است. مانند: (ر تا مي کرن يا مي کرن تا فا)  

4-  بيش طنيني: بزرگترين فاصله سازنده مقام در موسيقي ايراني  است . از پرده بزرگتر و از دوم افزوده کوچکتر است. مانند: (ر کرن تا مي ).  

گام: توالي نغمات در يک اکتاو را گام مي گويند. دو نوع گام داريم:

1- گام باالقوه: توالي تمام نغمات مورد استفاده در سيستم موسيقي مي گويند.

 

Do -Reb-Rep-Re-Mib-Mip-Mi-Fa-Fa#-Solp-Sol-Lab-Lap-La-Sib-Sip-Si-Do  

2 گام بالفعل: نغماتي که در يک مد(مقام)استفاده ميشود. در موسيقي ايراني گام به شکل نغمات متوالي و در محدوده اکتاو مفهوم ندارد. محدوده يک مد معمولاً کمتر از يک اکتاو است. البته بهتر است بجاي گام بالفعل در اين مفهوم از اشل صوتي استفاده شود.

گام بالقوه موسيقي ايراني: بر اساس توضيحات داده شده گام بالقوه موسيقي ايراني به اين شکل است:

دو – ر بمل(معمولا مورد استفاده قرار نمي گيرد) – رکرن – ر – مي بمل – مي کرن- مي -فا -فاديز ( با تغيير جاي پرده به فا سري نيز تبديل مي شود)  - سل کرن – سل – لابمل - لا کرن-  لا- سي بمل- سي کرن – دو.

گام فوق، گام رسمي موسيقي ايراني و بر اساس سازهاي تئوريک موسيقي ايران، تار و سه تار نوشته شده است.

منابع

پرفسور هرمز فرهت

1382           دستگاه در موسيقي  ايراني،  مترجم محمد پور مهدي،  انتشارات پارت

سياوش بيضايي 

1382          «خواست گاه ربع پرده در موسيقي ايران»، فصلنامه ماهور، سال ششم، پاييز شماره 21

 

pooyankaboli@gmail.com

 

 

فصل سوم

مد و دستگاه

 

اشل صوتي: تعدادي نغمه  از ميان گام بالقوه انتخاب کنيد. به شکلي که نغمات هم نام در آن وجود نداشته باشد ( مانند:Re-Rep-Reb )، به نمونه زير توجه کنيد:

Do         Reb      Mi        Fa        Sol       Lab      Sib

سعي کنيد بر اساس اين نغمات آهنگي  بسازيد. چند نمونه اشل صوتي مي توانيد بسازيد؟

دانگ: از قديم مرسوم بوده اشل هاي صوتي را در محدوده ي دانگ نشان دهند. چهار نت پي درپي که بين نغمه ي (درجه ي) اول و نغمه ي (درجه ي ) چهارم آن فاصله چهارم درست، ايجاد شود، يک دانگ را تشکيل مي دهند. به نمونه زير توجه کنيد:

Do                   Re                    Mi                    Fa

با تغيير درجات دوم و سوم هر دانگ، دانگهاي مختلفي ساخته ميشود.

 Do                  Reb                  Mib                  Fa         

يا

Do                   Rep                  Mi                    Fa

شما چند نوع دانگ مي توانيد بسازيد؟ دانگهاي زيردانگهاي سازنده مقامات در موسيقي ايران هستند.

دانگ ماهور

DO

طنيني

Re

طنيني

Mi

بقيه

F a

دانگ دشتي

DO

طنيني

Re

بقيه

Mib

طنيني

Fa

دانگ شور

DO

مجنب

Rep

مجنب

Mib

طنيني

Fa

دانگ چهارگاه

DO

مجنب

Rep

بيش طنيني

Mi

بقيه

Fa

 

سعي کنيد بر اساس اين دانگهاآهنگ بسازيد. براي اينکار مي توانيد به اين دانگها نغماتي را اضافه کنيد، حتي مي توانيد دودانگ را با هم ترکيب کنيدو اشل صوتي بزرگتري  بسازيد.

نکته:دانگ ماهور،دانگ شور، دانگ دشتي و دانگ چهارگاه تنها نام اين دانگهاست و مفهوم ماهور شور و... را نمي رساند.

نقش نغمات: همانطور که مي بينيد در آهنگ شما بعضي از نغمات اهميت بيشتري نسبت به ديگر نغمات دارند. به طوري که ملودي حول آنها سير مي کند. از آنها شروع وبر روي آنها پايان مي يابد. سعي کنيد درهمان دانگ قبلي آهنگي بسازيد که نغمات ديگري محوريت داشته باشند. مي بينيد حس متفاوتي  نسبت به آهنگ قبلي ايجاد کرده است. مثال:

به دانگ شور يک نغمه اضافه کنيد:

Sib               Do               Rep                  Mib                  Fa

آهنگي بسازيد که بر نغمه Do  تاکيد داشته باشد. حال آهنگي بسازيد که بر Rep  تاکيد کند. به شکلي که دائم بر روي Sib  پرش کند و مجدد برروي Rep  برگردد.

آهنگ اول شما نزديک به شور و آهنگ دوم شما سه گاه بوده است.

نقش نغماتي که در موسيقي ايراني داراي اهميت است:

1-  شاهد: مهمترين نقش نغمات است و برروي آن دائم تکيه مي شود.

2-  ايست: نغمه اي که به شکل موقت بررويش ايست مي شود.

3-  آغاز : نغمه اي که از آن شروع مي کنيم.

4-  خاتمه: نغمه اي که آهنگ برروي آن پايان مي پذيرد.

ملودي مدل: گاهي لازم است براي ايجاد فضاي مورد نظر از فيگورهاي ملوديک خاص، نيز استفاده کنيم. در مثال قبل دقت کنيد براي ايجاد فضاي سه گاه مناسب است فيگور Rep-Sib-Rep را دائم تکرار کنيم. نام اين فيگور بال کبوتر است و نقش يک ملودي مدل را بازي مي کند.

 مجموعه عواملي که در بالا گفتيم مفهومي را مي سازند که به آن مد     مي گوييم. اين مفوم در تمام موسيقي هاي جهان قابل پيگيري است. به شکلي که بدون آن آهنگي را نمي توان ساخت.

  مقام: همان مفهوم مد در حوزه ي ايراني عربي ترکي را يادآور      مي شود. در اين حوزه اشل صوتي و نقش نغمات اهميت بيشتري از ملودي مدل دارند. به شکلي که بسياري از مقامات داراي ملودي مدل خاصي نيستند اما نقش نغمات و اشل صوتي آنها مشخص و غير قابل چشمپوشي هستند. براي ايجاد مقام مي توان از دانگهاي موجود يا ترکيب آنها استفاده کرد. در ميان نقش نغمات، شاهد نقش اساسي تر را ايفا مي کند. به شکلي که گاهي نغمه ي خاتمه مقامي مي تواند تغيير کند اما نغمه شاهد آن ثابت مي ماند و حس آن مقام را ايفا مي کند. به طور مثال مقام همايون با دونغمه خاتمه متفاوت(SolوFa) اجرا مي شود، اما شاهد آن(Lap) تغيير نميکند. به جاي کلمه ي مقام از کلمات آهنگ، نغمه و پرده نيز استفاده مي شود.

دستگاه: عبارت است از مجموعه اي از چند مقام که در کنار هم با نظم خاصي قرار گرفته اند. به اين شکل که ابتدا مد اصلي (مد مبنا) دستگاه که درآمد آن نام دارد نواخته مي شود بعد از آن تعدادي از مدهاي متفاوت اجرا شده و در پايان هر کدام از آنها مد اصلي به عنوان فرود نواخته مي شود.

 

1-مد اصلي(درآمد)          2- مد فرعي1   3- مد اصـلي (فرود)      4- مدفرعـــــي2                   5- مد اصلي(فرود)   الي آخر

موسيقي دستگاهي امروز ايران شامل هفت دستگاه است : ماهور؛ همايون؛ شور؛ نوا؛ سه گاه؛ چهارگاه؛ راست پنجگاه.

 

آواز: (کلمه آواز در موسيقي به سه مفهوم به کار مي رود. اول به معناي خواندن است دوم به معناي اجراي موسيقي با وزن آزاد که در فصل بعد توضيح داده خواهد شد. در اينجا به مفهوم سوم مي پردازيم) آواز نوع خاصي از دستگاه است که به يکي از دستگاه هاي اصلي وابستگي دارد به شکلي که اغلب مدها در مد اصلي دستگاه مربوطه فرود مي آيند.

مجموعاً پنج آواز در موسيقي ايراني متصور است. که چهارتاي آنها زير مجموعه دستگاه شور و يکي از آنها زير مجموعه دستگاه همايون است.

آوازهاي شور عبارتند از:دشتي ؛ ابوعطا ؛ افشاري ؛ بيات ترک

آواز زير مجموعه همايون: بيات اصفهان

کرد بيات نيز مي تواند از آوازهاي شور محسوب شود اما استقلال چهار اواز ديگر شور را ندارد.

روند پيدايش دستگاه و ساخت دستگاه ها که از اواسط دوران صفويه آغاز گرديده تا اوايل قاجار ادامه داشت اما از آن زمان تاکنون اين روند مسکوت مانده و بيشتر تلاش موسيقي دانان در بست گسترش همين هفت دستگاه و پنج آواز بوده است. شايد مهمترين کاري که در اين زمينه انجام پذيرفته ، اضافه کردن مقامات مختلف به دستگاه هاي موجود است . البته ساخت دستگاه جديد و يا حتي اضافه کردن يک مقام به دستگاه هاي موجود نياز به شناخت کامل از قوانين موسيقي ايراني و تجربه  عملي کافي دارد.

انواع مد (مقام) فرعي در روند دستگاه:

گفتيم هر دستگاه شامل يک مد اصلي و مبنا به نام درآمد/ فرودو تعدادي مقام فرعي است. سه نوع مد فرعي در درون هر دستگاه متصور است:

مدهاي ثانويهيا مدهاي نزديک به مد مبنا: داراي اشل صوتي شبيه به اشل صوتي مد مبنا هستند. اما نقش نغمات و ملودي مدل آنها با مد اصلي متفاوت است مانند مقام داد در دستگاه ماهور.

مدهاي اوليه يا مدهاي دور از مد مبنا : هم اشل صوتي و هم نقش نغمات و ملودي مدل متفاوتي با مد اصلي دارند. مانند مقام شکسته در ماهور

مدهاي انتقالي: همان مد مبناست که در ساختار دستگاه به درجه ي ديگري انتقال يافته معمولا مقامهاي انتقالي حصار نام دارند.

مد اصلي چهارگاه  Sol        Lap        si           DO     Rep       Fa       Mi

Do شاهد مقام است.

حصار چهارگاه  Re    Mip        Fa#        SOL            Lap      Si         Do

Sol شاهد مقام ست.

 

نغمه ي مد گردان:اغلب هنگام فرود به يک مد اصلي در روند يک دستگاه نياز است از نغمه ي ثالثي به عنوان ايست استفاده کنيم. به طور مثال در دستگاه ماهور نغعمه Fa  نغمه مدگردان بين ماهور و دلکش است.

 

Do      Re    Mi(Mip)    Fa     Sol     Lap   Sib   Do

Do شاهد ماهور وSol شاهد دلكش است.

حال مي توانيم مدهاي موجود در هر دستگاه را مشخص وآنها را دسته بندي کنيم به طور مثال دستگاه ماهور:

 

حصار

فرود

خاوران

فرود

دلکش

 

فرود

داد

درآمد

انتقالي

اصلي

ثانويه

اصلي

اوليه

اصلي

ثانويه

اصلي

 

فرود

راک

فرود

عراق

فرود

شکسته

فرود

اصلي

اوليه

اصلي

اوليه

اصلي

اوليه

اصلي

رديف : مجموعه الگويي است از آهنگهاي سنتي و مقامات موسيقي کلاسيک ايران با نظم و ترتيب ويژه و شامل تمام دستگاه ها و آوازها که از اواسط قرن سيزدهم هجري شمسي (تقريبا يک قرن پيش ) براي ايجاد مرجع (کارگان ) آموزشي تاليف شده است. تاليف شده اسست. رديفهاي مختلف روايتهاي متفاوتي است که استاد مولف آن به آن نظم و ترتيب داده است. و به شاگردان خود مي آموخته ، در اين بين رديفهاي ميرزا عبداله و آقا حسين قلي فرزندان آقا علي اکبر فراهاني از شهرت بيشتري برخوردار است. يادگيري ، بررسي و دقت در رديفهاي موجود هنر جو را به خوبي با قوانين موسيقي کلاسيک ايران آشنا مي کنداز اين نظر آموختن حداقل يک رديف براي هنرجوي موسيقي ايراني واجب است.

گوشه(تکه): هر دستگاه يا آواز در يک رديف شامل چند گوشه يا تکه است. گوشه ها انواع مختلفي دارند که عبارتند از:  

گوشه هاي مدال يا مقامي: که مشخص کننده مقام خاصي هستند. مانند : مخالف – دلکش و ...

گوشه هاي ريتميک: گوشه هايي که هويت زير بنايي آنها معطوف به ويژگيهاي ريتميک آنهاست. مانند کرشمه -  حزين و .....

گوشه هاي ملوديک:حاوي ملودي خاص هستند مانند جامه دران

گوشه هاي ريتميک و ملوديک به شکل سيار در مقامات مختلف به اجرا در مي آيند.

منابع

هومان اسعدي

1380                      « از مقام تا دستگاه»، فصلنامه ماهور» ،                       ،شماره 11

1382                  « دستگاه به عنوان مجموعه چند مدي»، فصلنامه ماهور، سال ششم، زمستان، شماره 22

                          «نگرشي نو به تئوري موسيقي ايراني» انتشارات ماهور

 

pooyankaboli@gmail.com

 

 

فصل چهارم

ريتم و متر

زمان: اگر براي موسيقي دورکن اصلي را در نظر بگيريد، زمان يکي از اين دو رکن است. زمان در موسيقي که با کششهاي صداها خود را نشان مي دهد، حس حرکت را القا مي کند.

نَقرٍه: با مداد خود يک ضربه به ميز بزنيد. حاصل يک نقره است به عبارتي نقره مي تواند تلفظ حرفي يا زدن دو دست به هم و يا جسمي به جسمي باشد که کوتاه ترين زمان قابل درک را ايجاد کرده است.

مثال ديگر: به جاي هر حرف اين کلمه يک ضربه بزنيد{رفتم} هر ضربه اي را که شما مي زنيد يک نقره است به عبارتي هر حرف اين کلمه يک نقره است.

در رسالا ت کهن موسيقي براي نشان دادن نقرات از دوحرف { ت } و { ن } استفاده مي کردند به طور مثال { تَن }

{ت} همواره متحرک به فتحه {تَ} است و تنها در يک مورد با {الف ساکن} ترکيب مي شود {تا} اما{ن} يا ساکن است يا متحرک به فتحه {نَ}{ن} شما مي توانيد با هر حرف متحرک يک ضربه بزنيد و در ازاي هر حرف ساکن سکوت کنيد.

با حرکات اين دو مثال ضربه بزنيد: {تَن}؛{تَنَ} در مثال اول تنها يک ضربه زده  مي شود و در مثال دوم دو ضربه {تَن} را سبب ثقيل و {تَنَ} را سبب خفيف مي ناميم.{با اضافه کردن {ن} هاي متحرک و ساکن مي توان نوعهاي ديگري نيز بسازيم: تَنَن ؛ تَنَنَن؛ تَنَنَنَن و ... به اين ترکيبات از نقرات ارکان ايقاع مي گويند.

 

سعي کنيد اين ارکان را اجرا کنيد.

چند رکن از ارکان ايقاعي فوق را  بصورت تصادفي کنار هم قرار دهيد.

تنن تان تن           يا تن تن تان تنن

مي توانيد به ازاي هر حرف متحرک يا فقط به ازاي {ت} ها ضربه بزنيد.

اکنون شما يک ايقاع يا ريتم ساخته ايد.

ايقاع (ريتم): مجموعه کششهاي زماني متفاوت که کنار ها قرار دارند.

ريتم صفر: در مثال هايي که تا کنون زديم ضربات درون يک رکن نسبت به هم و نسبت به ديگر ارکان نسبت عدد صحيح داشتند مثلا{ تن}نصف تننن  است و 3/2 تنن در شيوه ي نت نگاري اروپايي نيز اينچنين است. مثلاً نت سياه دوبرابر چنگ وچهار برابر نت دولا چنگ  است. اما در ريتم صفر ارکان ريتم با هم داراي نسبت عدد صحيح نيستند موسيقي آوازي ايران غالباً از اين ريتم استفاده مي کند.

ريتم کلام: همانطور که متوجه شديد کلام نيز داراي ريتم است و سازنده ريتم کلام هجاهاي بلند و کوتاه درون کلمات است. به طور مثال {رفتم} از دو هجاي بلند و {زدم} از دو هجا کوتاه و يک هجاي بلند ساخته شده اند.

دور ايقاعي(متر): ريتمي را بسازيد

تن تن تننن

اين ريتم را چند مرتبه پشت سر هم تکرار کنيد:

تن تن تننن/ تن تن تننن/ تن تن تننن/ تن تن تننن/ تن تن تننن

حاصل يک دور ايقاعي است و ملودي که بر اساس آن ساخته شود موزون است.

دور ايقاعي(متر): تکرار يک ريتم بشکلي که حس موزون بودن ايجاد مي کند.

 

اوزان عروضي: مترادف ادوار ايقاعي در شعر کلاسيک فارسي است. همانطور که گفتيم ريتم کلام بر اساس هجاهاي بلند و کوتاه ادا مي شود، با تکرار يک کلا م وزن عروضي ايجاد مي شود:

ديريست که دلدار پيامي نفرستاد      ننوشت سلامي کلامي نفرستاد

تن تن تننن تن تننن تن تننن تن             تن تن تننن تن تننن تن تننن تن

 

آواز:(در فصل قبل درباره انواع کاربرد کلمه آواز متذکر شدم، در اينجا به مفهوم شيوه ي اجرايي آن مي پردازيم) آواز شيوه اي است اجرايي، هم براي ساز هم براي ساز، غير موزون و اغلب داراي ريتم با نسبتهاي غير عدد صحيح . گاهي نيز از اوزان شعر استفاده مي شود. اما بدين شکل نيست که احساس موزون بودن ايجاد کند. مانند کرشمه.اين شيوه اجرايي در ديگر موسيقي هاي کلاسيک نيز کاربرد دارد. در موسيقي عثماني و عربي به آن (تقسيم) و در هند به آن (آلاپ) مي گويند.

    ميزان بندي: شيوه اي  است براي ثبت ريتم و متر در موسيقي که از اوايل قرن 17 ميلادي در اروپا مرسوم شده است. اين شيوه براي هماهنگي نوازندگان ارکستر که قطعات کنترپوآنتيک (اجراي چند ملودي همزمان) را اجرا مي کردند، بوجود آمد.

در اين شيوه بجاي جمع کردن ارکان ريتم و تکرار آنها براي ساخت وزن، واحد ميزان را به اجزاي کوچک ترتقسيم مي کنند به طور مثال يک ميزان 4/2 مي تواند يک سفيد يا دو سياه يا چهار چنگ و يا هشت دولا چنگ و يا ترکيبي از آنها باشد.

متاسفانه بعد از ورود نت نگاري به شيوه اروپايي در مو سيقي ايران ، ميزان بندي جاي ادوار ايقاعي را گرفت. هر چند ترانه ها و آهنگهاي تحت ادوار ايقاعي بسيار زيادي به يادگار مانده، اما نوشتن آنها به شکل ميزان بندي، باعث فراموشي شيوه ي اجرايي ادوار ايقاعي و شيوه ي آهنگسازي در آن شده است. تصنيف مرغ سحر و رنگ نستاري از اين نمونه هستند.

منابع

هومان اسعدي

1382                      «مفهوم ايقاع در دوران تيموري»، فصلنامه ماهور، سال ششم، پاييز شماره 21

دکتر ساسان فاطمي

1383                       جزوه کلاسی

 

استفاده ازمطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است

 

Click to www.tarabafza.com